Web Analytics Made Easy - Statcounter

وسط ماجرایی که جان تعدادی از آتش نشان‌ها را گرفته و تعداد زیادی از فروشنده‌ها و تولیدکننده‌های لباس، مالباخته و بی سرپناه شده اند، جان دو جوان ابله که همان اول می‌فهمیم تمام خواسته شان خروج از کشور است، برای مخاطب چه اهمیتی دارد؟

سرویس فرهنگی فردا: «۱۳خوش شانس» نام یکی از معروفترین حقه‌های دیوید کاپرفیلد شعبده باز مشهور امریکایی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این حقه، کاپرفیلد تعدادی از تماشاچیان را به تصادف انتخاب می‌کند، آن‌ها را از روی صحنه ناپدید می‌کند و همگی آن‌ها در قسمتی دیگر از سالن اجرا دوباره ظاهر می‌شوند.

اگر یک فیلمساز، برنامه‌های کاپرفیلد را تماشا کند ایرادی ندارد، اما اینکه از شعبده‌های او در نگارش فیلمنامه اش الگو برداری کند، هم عجیب است هم خنده دار. اتفاقی که برای فیلم مثلا احساسی مصطفی کیایی رخ داده است: غیب کردن شخصیت‌ها و ظاهر کردن آن‌ها در جایی دیگر.

مصطفی کیایی در فیلم آخرش از مثلث فیلم «بارکد» (دو جوان احمق و یک زن منفعل) استفاده کرده و همین باعث ضربه زدن به فیلم شده است. این نوع شخصیت پردازی برای «بارکد» که یک فیلم کمدی محسوب می‌شد (حال اینکه کمدی بود یا نه بحث دیگری است) رویکرد مناسبی بود، اما برای «چهارراه استانبول» که قرار است حادثه پلاسکو را روایت کند و همدلانه اشک تماشاچی را دربیاورد، انتخابی اشتباه است. دو شخصیت اصلی فیلم (بهرام رادان و محسن کیایی) مانند فیلم قبلی، دو جوان ابله هستند که برای رشد اقتصادی سریع، گرفتار موقعیتی کمیک می‌شوند. از طرف دیگر دختر جوانی که قربانی تعصب و اجبار پدرش برای ازدواج است و رفتار پدرش را برنمی تابد و به یکی از این جوان‌ها پناه آورده است، در وضعیتی خطرناک‌تر و در ساختمان پلاسکو که آتش گرفته است، قرار می‌گیرد.

اگرچه اغراق‌های موجود در طراحی موقعیت‌های مربوط به معرفی شخصیت‌های فیلم بیشتر از همدلی، خنده ایجاد می‌کند، اما از آنجا که می‌دانیم قرار است فیلم به حادثه پلاسکو بپردازد، کمی صبر می‌کنیم تا فیلمساز ماجرای اصلی اش را آغاز کند. هنگام طرح موضوع شباهت چهره سعید چنگیزیان به سیاوش قمیشی و تکرار آن باید از خودمان بپرسیم فیلمساز نمی داند وسط روایت ماجرای پلاسکو، این موضوع پرت و پلا هیچ کمکی به قصه نمی کند؟ صحنه خشنِ معرفی پدر متعصب و عصبانی فیلم با بازی مسعود کرامتی به قدری خنده دار از آب درامده که باید از فیلمساز پرسید این حد از خشونت برون ریزی شده در ابتدای معرفی کاراکتر به فیلم ضربه نمی‌زند؟

اما فیلمساز به این خشونت نیاز دارد تا مثلا حق بدهیم به دختر بینوای قصه (ماهور الوند در نقش کوزتِ دهه ۹۰ سینمای ایران) که به جوان ابله فیلم پناه بیاورد تا در مواجهه با آتش سوزی پلاسکو قرار بگیرد.

همه چیز در فیلم به زور تلقینِ حس همدردی کارگردان با آسیب دیدگان حادثه پلاسکو قابل تحمل است تا نقطه‌ای که دختر در آستانه خروج از ساختمانی که در حال سوختن است، از ترس پدرش از ساختمان خارج نمی‌شود. واقعا اگر پدری دخترش را در یک ساختمان در حال فروپاشی ببیند، به او آسیب می زند؟ این حد از حیوان صفتی از کجا ناشی می‌شود؟ از جامعه عقب مانده‌ی سنتیِ متعصب دینیِ ایران؟ یا از کم سوادی فیلمساز که می‌خواهد پایان بندی مورد نظرش را به خورد مخاطب بدهد؟  هنگامی که خبر آتش سوزی ساختمان به داماد خانه نشین می رسد، او با خنده و کنایه می پرسد «پس بالاخره بابات پلاسکو رو آتیش زد؟» این حیوان های بی تفاوت، اطراف ما زندگی می کنند یا فیلمساز؟

کیایی برای رسیدن به پایان بندی مورد نظر خودش، همه قواعد را زیر پا می‌گذارد و در بخشی از فیلم، شخصیت‌ها را از زیرزمین ساختمان، به جایی دیگر در نقطه‌ای نامعلوم می‌فرستد. غافلگیر کردن مخاطب هنر نیست. پوشاندن بخش مهمی از قصه و بی پاسخ گذاشتن سوال مخاطب، بیشتر از هنر فیلمنامه نویسی مربوط به کم سوادی یک نویسنده می‌شود که مخاطب را احمق فرض کرده است.

فیلمساز یک نکته مهم را فراموش کرده است. او دارد از اتفاقی حرف می‌زند که میلیون‌ها ایرانی چندین روز درگیر آن بودند و بسیاری افراد هنوز با آن درگیر هستند. و این یعنی همه ما از اول می دانیم قرار است ساختمان فروبریزد پس فیلم نباید بر روی این تعلیق سوار شود که آیا ساختمان فرومی ریزد یا نه. بلکه باید ما را همراه انسان‌هایی بکند که فروریختن این ساختمان، زندگی آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده است. وسط ماجرایی که جان تعدادی از آتش نشان‌ها را گرفته و تعداد زیادی از فروشنده‌ها و تولیدکننده‌های لباس، مالباخته و بی سرپناه شده اند، جان دو جوان ابله که همان اول می‌فهمیم تمام خواسته شان خروج از کشور است، برای مخاطب چه اهمیتی دارد؟ همین باعث می شود تا برای ماستمالی هم که شده، فیلمساز بیانیه اش را صادر کند که «پلاسکو زمانی سوخت که جنس چینی وارد ایران شد!» همین؟ تفاوت ها و شباهت های فیلمنامه نویس با یک راننده تاکسی را در چنین صحنه هایی می توان یافت.

ماهور الوند حالا بعد از «چهارراه استانبول» به تجربه لازم برای بازی در اقتباس جدیدی از «دیو و دلبر» رسیده است. دیگر مشخص شده که دختر سیروس الوند بازیگر نیست و با یک میمیک ثابت در طول چندین فیلم سینمایی، تصویر دختر معصومی را بازی می کند که قربانی جامعه‌ای مردسالار شده. انگار فیلمسازان ما هنوز در دهه ۶۰ سیر می‌کنند و فردیت دختر‌های امروز جامعه به چشم آن‌ها نمی‌آید. هنوز این حد از مظلوم نمایی و ضعیف نشان دادن دختران در گیشه می‌فروشد؟

سینمای ایران مدل جدیدی از بازیگری کمدی را به وجود آورده که مرهون هنرمند زبردستی به نام محسن کیایی است. واقعا تندتند و بی هدف حرف زدن، کمدی به وجود می‌آورد؟ محسن کیایی به هیچ وجه بامزه نیست بلکه یک بازی خورِ قهار است که بازی نقش مقابلش را می‌خورد و مانع هنرنمایی او می‌شود. قسمت اول «ساخت ایران۲» را ببینید، متوجه می‌شوید چگونه با وراجی‌های اضافی، مانع هنرنمایی امین حیایی می‌شود. البته محسن کیایی برای بازی کنار بهرام رادان مناسب است، زیرا رادان به تنهایی توانایی زنده نگه داشتن صحنه را ندارد و به یک مکمل هم قد و قواره خودش نیاز دارد و چه کسی بهتر از برادر کارگردان.
مصطفی کیایی، فیلمساز با استعدادی که کمدی تیپیکالِ «بعد از ظهر سگی سگی» و کمدی قابل قبول «ضدگلوله» را در کارنامه داشت، حالا در سراشیبی سقوط قرار دارد. از حول آتش پلاسکو در دیگ جوشانی افتاده که به اجبار، تعصب سنتی و بی کفایتیِ مسئولان و واردات کالا و فرار نیروی کار را در این دیگ جوشان انداخته و دائما هم می زند تا زمان فیلم به پایان برسد.

لینک کوتاه خبر: farda.fr/003OlM

منبع: فردا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۱۱۷۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بالاترین میانگین مخاطب از آن کدام فیلم است؟/ یک غیر کمدی پرفروش

به گزارش خبرنگار مهر، برمبنای آمار سمفا تا ساعت ۲۳:۳۰ شنبه شب ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، تاکنون ۴ میلیون و ۵۸۴ هزار و ۳۰۵ نفر در ۱۱۷ هزار و ۴۳۳ سانسی که ۹ فیلم سینمای ایران در سالن‌های سینمایی به نمایش گذاشته شده‌اند، به تماشای آثار نشسته اند و فروشی نزدیک به ۲۶۹ میلیارد و ۶۸۳ میلیون و ۶۹۸ هزار تومان را برای سینمای ایران به ارمغان آورده‌اند.

در هفت روز گذشته، فیلم‌های سینمای ایران فرصت نمایش در ۱۹ هزار سانس را پیدا کرده و توسط ۹۵۱ هزار و ۸۱۰ نفر تماشا شده اند. سینمای ایران درحالی که به‌واسطه تعطیلی سینماها در روزهای پایانی هفته کاهش نزدیک به ۲ هزار سانس برای نمایش فیلم ها را تجربه کرده اما با افزایش هزار نفری مخاطبان نسبت به هفته قبلش مواجه بوده است؛ به این ترتیب در این هفته، میزان فروش سینمای ایران عددی معادل با ۴۹ میلیارد و ۷۸۹ میلیون و ۱۶۴ هزار تومان بوده است که تقریبا مشابه رقم میزان فروش هفته گذشته سینمای ایران است.

بر این مبنا میانگین مخاطبان هر کدام از فیلم‌های سینمای ایران در هر سانس عددی نزدیک به ۴۹ نفر بوده است در حالی که هفته گذشته این عدد نزدیک به ۴۲ نفر بود.

«مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی، پرفروش‌ترین فیلم هفته گذشته محسوب می‌شود، این فیلم که از ۵ اردیبهشت اکران شده است به عنوان یک فیلم غیرکمدی رکوردهای قابل توجهی از خود برجای گذاشته است و در مدت ۲ هفته گذشته با بلیت فروشی حدود ۵ برابری نسبت به «تمساح خونی» و «سال گربه» با فاصله ای قابل توجه در جایگاه اول جدول فروش هفته گذشته قرار گرفته است.

این فیلم توانسته در هفت روز گذشته با فروشی معادل با ۲۹ میلیارد و ۴۴۰ میلیون و ۵۹۴ هزار تومان، افزایش فروش ۱۰ میلیاردی نسبت به هفته قبلش را تجربه کند؛ این فیلم با در اختیار داشتن ۵۲۰ سالن سینما در سال جاری، توسط ۵۳۸ هزار نفر تماشا شده است. بر مبنای آمار ارایه شده، میانگین مخاطبان فیلم «مست عشق» در هر سانس، عددی نزدیک به ۷۵ نفر است بدین ترتیب این فیلم سالن های نمایش شلوغی را تجربه کرده است.

جهت آشنایی بیشتر «با مست عشق» می‌توانید گزارش «نگاهی به «مست عشق» از تعطیلی تا اکران/ حواشی بی‌پایان یک اثر فاخر» را بخوانید.

اما «تمساح خونی» همچنان پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۴۰۳ محسوب می‌شود که در رده دوم جدول فروش هفتگی و با فاصله از «مست عشق» قرار می‌گیرد زیرا این فیلم توانسته در هفت روز گذشته به فروشی معادل با ۷ میلیارد و ۹۶۱ میلیون و ۷۸ هزار تومان دست پیدا کند.

میانگین مخاطبان فیلم «تمساح خونی» در هر سانس، عددی نزدیک به ۳۹ نفر بوده است حال آن که میانگین مخاطبان «مست عشق» به عنوان فیلم اول جدول فروش ۷۵ نفر است. به نظر می‌رسد «تمساح خونی» در مقابل گام بلندی که عاشقانه شمس و مولانا برای تصاحب جایگاه اول فروش سال ۱۴۰۳ برداشته است هنوز عقب نکشیده است.

«تمساح خونی» که اکران خود را از ۱۶ اسفند ماه سال قبل در قالب اکران نوروزی آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۶۵۷ سالن سینما در سال جاری، توسط ۲ میلیون و ۱۵۳ هزار نفر تماشا شده و به فروشی بیشتر از ۱۳۰ میلیارد تومان رسیده است. این فیلم همچنان پرفروش‌ترین فیلم سینمایی سال ۱۴۰۳ محسوب می‌شود.

«سال گربه» دیگر کمدی این روزهای سینما در رده سوم جدول پرفروش‌ترین آثار سینمای ایران در هفت روز گذشته و بعد از «تمساح خونی» قرار می‌گیرد. ۶ میلیارد و ۳۶۱ میلیون و ۳۲۲ هزار تومان عددی است که از فروش فیلم مصطفی تقی‌زاده در هفت روز گذشته اعلام شده است.

«سال گربه» که اکران خود را از ۲۲ فروردین ماه سال ۱۴۰۳ به سرگروهی پردیس سینمایی مگامال آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۵۷۸ سالن سینما در سال جاری، توسط ۶۱۸ هزار نفر تماشا شده و با فروش ۶ میلیاردی در هفته روز گذشته به فروشی بیشتر از ۳۴ میلیارد تومان رسیده است.

چه فیلم‌هایی در رده چهارم تا هشتم قرار دارند

«بی بدن» در جایگاه چهارم جدول پرفروش‌های هفته قرار دارد و در یک هفته گذشته فروشی معادل با ۳ میلیارد و ۳۵۲ میلیون و ۹۳۹ هزار تومان را به نام خود ثبت کرده است.

«بی بدن» که اکران خود را از ۲۳ اسفند ماه سال ۱۴۰۲ در قالب اکران نوروزی آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۵۰۴ سالن سینما در سال جاری، توسط ۵۷۵ هزار نفر تماشا شده و به فروشی بیشتر از ۳۴ میلیارد تومان رسیده است، برنامه «هفت» در اولین قسمت فصل جدید خود میزبان کارگردان این فیلم بود.

«آسمان غرب» به تهیه‌کنندگی حبیب والی نژاد نیز در یک هفته گذشته توسط ۳۴ هزار و ۵۲۳ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان رسیده است و به این ترتیب این اثر در رده پنجم جدول فروش هفته‌ای که گذشت قرار می‌گیرد.

فیلم سینمایی «ایلیا؛ جستجوی قهرمان» به کارگردانی سیدعلی موسوی نژاد با فروش ۲۲ هزار بلیت در جایگاه ششم گیشه فروش سینماها قرار می‌گیرد. این فیلم نیز با در اختیار داشتن ۲۱۸ سالن سینما و ۸۳۰ سانس در هفت روز گذشته، پذیرای بیش از ۲۲ هزار مخاطب بوده است و به فروشی معادل با ۷۶۴ میلیون و ۴۸۵ هزار تومان رسیده است.

«آپاراتچی» نیز در هفت روز گذشته توسط ۷ هزار و ۳۴۴ نفر تماشا شده و به فروشی بیش‌تر از ۳۳۷ میلیون تومان رسیده است. بنابراین این فیلم نیز در رده هفتم جدول فروش قرار دارد.

«نوروز» به کارگردانی سهیل موفق نیز با در اختیار داشتن ۸۷ سالن سینما در هفت روز گذشته، توسط ۴ هزار و ۳۶۲ نفر تماشا شده است و به فروشی معادل ۱۷۶ میلیون و ۳۳۳ هزار تومان دست یافته است. به این ترتیب این فیلم نیز در رده هشتم جدول فروش آثار هفت روز گذشته سینمای ایران قرار می‌گیرد.

«پرویز خان» به تهیه‌کنندگی عطا پناهی نیز در یک هفته گذشته توسط ۵۲۲ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱۸ میلیون و ۶۵۲ هزار تومان رسیده است.

کد خبر 6096704 سید امیر شایان حقیقی

دیگر خبرها

  • آیا مست عشق پای ستارگان ترکیه‌ای را به سینمای ایران باز می‌کند؟
  • صحنه‌هایی از فیلم جدید محمدرضا فروتن پس از ۵ سال | ببینید
  • موزه سینما بزرگداشت کیانوش عیاری را برگزار می‌کند
  • گیشه سینماها در هفته دوم اردیبهشت چقدر فروخت؟
  • بزرگداشت کیانوش عیاری در موزه سینما
  • پارسا پیروزفر یا جواد عزتی؟ | تماشاگران مست عشق، ۵ برابر بیشتر از تمساح خونی
  • اسوههای زندگی را با این کتاب بشناسیم
  • تهیه کننده نون خ سریال جدید می‌سازد
  • بالاترین میانگین مخاطب از آن کدام فیلم است؟/ یک غیر کمدی پرفروش
  • استاد موسیقی شمال خراسان را بهتر بشناسیم